گنج هایی  برای سوختن و ساختن

قبلاً در مطلبی نوشتم چه خوب است که همنسلان من، چیزی برای سوختن و ساختن دارند. فیلم‎ها، ترانه‎ها، کتاب‎ها، و هنرهایی که هر چه زمان گذشت، نه تنها باعث کهنسالی‎شان نشد، بلکه هر روز جلوه ای نو از آن‎ها را نمایان کرد. با وضعیت کنونی جامعه ای که فضای مجازی بنیان سست و پوسیده اش را چنان از هم فروپاشیده که هیچ استعمارِ تجزیه طلبی هم نمی توانست با زور جنگ و اسلحه آن را از هم بپاشد، و البته شرایط ناگوار فرهنگی و سیاست های سلیقه ای، امیدی به شکوفایی هیچ چهره و هنر ماندگار دیگری نیست و در واقع سالیان زیادی گذشته و در تمام این دوران، فقط تعداد اندکی هنرمندان واقعی در این سرزمین پهناور به ظهور رسیده اند. جای تردیدی نیست که استعدادهای بسیاری سوخته اند و فرصتی برای شکوفایی نداشته اند، چرا که پرورش هر گل زیبایی، به آب و خاکی بارور نیازمند است، نه شوره زاری هنرستیز.

عیب می جمله بگفتی، هنرش نیز بگو... شاید فضای مجازی در کشور ما تبدیل به ورطه ای هولناک شده (که البته باز هم بازتاب‎ دهنده شرایط جامعه حقیقی است) با این حال  فرصتی را نیز فراهم می کند تا حداقل قدردان گنیجنه های جاودان هنر این سرزمین باشم و یادی از کسانی بکنم که مدیون هنر ماندگارشان هستم. اگر امروز در کنج عزلت کتاب ترجمه می کنم، اگر سازم  خاموش است، نقش ها و نقاشی هایم نقش بر آب، خوشنویسی‎هایم رهسپار سرزمین سایه‎ها و اگر دست‎نوشته‎هایم را به سرزمین سکوت ابدی تبعید کردم، فقط با هنر این گنج‎های جاودانه است که زمستان را سر می کنم. در آینده بیشتر به «شرح مجموعه گل» خواهم پرداخت، در بهارِ سوختن و ساختن...

توضیح: پست های ویژه این مطلب، با عنوان «شرح مجموعه گل»، در کانال تلگرام و صفحه اینستاگرام نیز منتشر می شوند.