در این قحطسال سواد و ادب و معرفت است که قدر گنج بیپایان ادبیات ایرانزمین بیشتر از پیش شناخته میشود.
آلبوم سهگانۀ محمدرضا شجریان که شامل سه کنسرت سرو چمان، پیام نسیم و دل مجنون میشود، ادای دینی بینظیر به برخی از زیباترین آثار شاعرانی همچون شیخ اجل سعدی شیرازی، لسانالغیب حافظ، مولانا و باباطاهر است که به تنهایی بار این دهههای قحطی و بیفرهنگی را به دوش میکشد. بیتردید باید گفت یادگاران بهجا مانده از دهههای نه چندان تاریک تاریخ هنر این سرزمین ویرانشده، همچون آبی گوارا برای گمگشتگان بیابان مغتنم به شمار میآیند و قادرند تا سالها تشنگان را سیراب کنند...
جناب شجریان مقدمهای بینظیر بر این سه آلبوم نگاشته که با خط چشمنواز یدالله کابلی به رشتۀ تحریر در آمده.
قطعهای از آلبوم دل مجنون با غزلی روحنواز از سعدی:
ای پیک پیخجسته که داری نشان دوست
با ما مگو به جز سخن دلنشان دوست
حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بود
یا از دهان آن که شنید از دهان دوست
ای یار آشنا علم کاروان کجاست؟
تا سر نهیم بر قدم ساربان دوست
گر زر فدای دوست کنند اهل روزگار
ما سر فدای پای رسالترسان دوست
دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت
دستم نمیرسد که بگیرم عنان دوست
رنجور عشق دوست چنانم که هر که دید
رحمت کند مگر دل نامهربان دوست
گر دوست بنده را بکشد یا بپرورد
تسلیم از آن بنده و فرمان از آن دوست
گر آستین دوست بیفتد به دست من
چندان که زندهام سر من و آستان دوست
بیحسرت از جهان نرود هیچکس به در
الا شهید عشق به تیر از کمان دوست
بعد از تو هیچ در دل سعدی گذر نکرد
وآن کیست در جهان که بگیرد مکان دوست؟