آتش سوزان نکند با سپند آنچه کند دود دل دردمند
روزگار عجیبی است...در چند سال اخیر در سرزمین همیشه صلح و صفا و آرامش ایران (به قول ابوالفتح در سریال هزاردستان)، آنقدر از زمین به آسمان باریده که دیگر ماتریکس هم قدرت غافلگیری خود را از دست داده است. خردهستمگران (تعبیر دن خوان از ستمکاران حاضر در ماتریکس که در واقع آنچه استاد ازل گفت بگو میگویند!) شب را به منتهای ظلمت رساندهاند، با این حال به قول ادموند دانتس، اگر لغت معجزه در ادبیات انسانی وجود دارد، پس حتماً مابهازایی داشته و حداقل گاه به گاه اتفاق میافتد. از معجزه خواهم گفت و نوشت که «دور چون به عاشقان افتد، تسلسل بایدش...«
پانزدههزار و نهصد و نود و هشت روز از تبعیدم به زمین گذشته، من هم همچون ادموند دانتس، جاناتان گرت و مری مالوین، روزها، ساعتها و دقایق را شمردهام و خواهم شمرد، اما میتوانم روزی را در تاریخ زندگیام ثبت کنم که سه معجزه را همزمان دیدهام:
ماه می از نیمه گذشته، شهر منچستر غرق در آفتاب بهاریست و سیتیزنهای آبیآسمانی شهر، در صورت برد مقابل استون ویلا قادر خواهند بود رکوردی جدید از خود بجا بگذارند. آنها پس از فصل درخشان قبل و با کسب چهار جام معتبر اروپایی، برای چهارمین سال متوالی قهرمان پرومیرلیگ خواهند شد و رکورد رقبای دیرین خود را خواهند شکست. بازی هنوز شروع نشده، از طبقۀ پایین عزلتگاه زمینیمان صدای اسبابکشی میآید. صاحبخانه مستأجر طبقۀ دوم را که جزو دواعش وحشی داخلیست با اردنگی بیرون انداخته و شادی دوچندان شده. شکی نیست که منچسترسیتی هم علیرغم ناداوریهای همیشگی بازی را خواهد برد و جام را از آن خود خواهد کرد. و اما سومین معجزه چه ناگاه از راه میرسد...هنوز بازی شروع نشده که خبری منتشر میشود...خبر طوفان و تندر، آذرخش و رعد و دود دل دردمندان که هوا را تیره و تار کرده: خبر اهتزاز پرچم آزادی: «این درفش پاره پاره از جور ستمگران که هنوز در اوج اهتزاز است: چون تندر و برق در برابر باد...»
توضیحات:
کلیپ: تیتراژ آغازین سریال «در برابر باد» با صدای جاودانۀ خداوندگار دوبله، زندهنام استاد عطاالله کاملی
شعر مطلع: گلستان سعدی
ادموند دانتس: قهرمان شاهکار ادبی الکساندر دومای پدر در کتاب کنت مونت کریستو
دن خوان: استاد سرخپوست کارلوس کاستاندا در مجموعه کتابهای تعلیمات دن خوان