اول اردیبهشت روز بزرگداشت شیخ اجل «سعدی» است. به حق میتوان گفت این بیت از دیباچهی گلستان، سنگ محکی معتبر در تمامی کهکشانات برای شناسایی شیادان معنوی از استادان حقیقی است. اکنون که چهار سال از انتشار اولین کتاب از مجموعه آثار کاستاندا میگذرد، امروز را بهانه کردم تا به اطلاع علاقمندان به معرفت ناب دن خوان برسانم که آخرین کتاب از این مجموعه، به زودی به انتشار خواهد رسید.
در مقدمهی کتاب، این بیت ناب سعدی را سرمشق قرار داده و به بسیاری از نظرات و پرسشهایی که در طول انتشار این آثار مطرح شده بود، تا حد توان پاسخ دادهام تا معلوم شود چرا «قدرت حال» اکهارت تله را ترک کرد، یا چرا کاستاندا به جای «سفر به دیگرسو» و بر خلاف شایعات دروغین ناشرنماهای ایرانی و سودجویان بینالمللی، در بستر بیماری جهان خاکی را وداع گفت...
کاستانداپرستان و دیگر «شخص پرستان» که به جای حقیقت به سایهی آن چنگ انداخته و گمان میکنند اگر کاستاندا، تله یا امثالهم نبودند، خبری از معرفت دن خوان هم نبود، یا نظرات افراطی مشابهی نسبت به دیگر چهرههای شناختهشده در مقولهی معرفت دارند (البته شناخت و معرفت نسبت به محتویات جیب شاگردانشان!) بدانند که «آن» برای تجلی و اظهار خود نیازی به مدیومهایی ضعیف آن هم در قالب سست و شکنندهی انسانی ندارد و نمیتوان در سمینارهای چندصد دلاری و نشست و برخاست با شیادانی یافتش که در محلهی اعیان مجلس فقری به پا میکنند و در مستعمرات بریتانیای حقیر «سمیناهار»! چرا که استاد حقیقی در قالب انسانی نمیگنجد...شبپرهی شهبال معرفت کجا و مدعیان خودشیفتهای که روزگار نداری و آیندهی خود را با پول مرفهان دردمند و فقرای بیدرد جبران و تضمین میکنند، کجا...
پس از انتشار کتاب، مقدمه به صورت کامل همراه با بخشی دیگر از سخنان دن خوان در رابطه با حرکات جادویی، در سایت منتشر خواهد شد.