یک سال دیگر گذشت... پس از ترجمۀ چهارگانۀ خاطرهانگیز داستان سهپایهها (کوه های سفید، شهر طلا و سرب، برکه آتش، وقتی سه پایه ها به زمین آمدند) ، اثر جان کریستوفر و تجدید خاطره با خرد و نبوغ بینظیر این نویسندۀ چیرهدست که به خوبی دشمن اصلی را شناخته بود، نوبت به فصل جادوگرکشی رسیده است! و چه کسی بهتر از اسلان، شاه شاهان، میتواند یاریگر پسران آدم و دختران حوا باشد...
سی. اس. لوئیس نویسندۀ کتاب شیر، جادوگر و کمد و خالق مجموعۀ نارنیا، در مقدمۀ اثرش به این نکته اشاره میکند که همۀ ما روزی دوباره آنقدر پیر میشویم که بتوانیم مثل کودکان داستانهای خیالی و افسانۀ پریان بخوانیم... هرگز احساس نکردم بزرگ شدهام، دنیای بزرگسالان به ندرت حاصلی جز مصیبت و فاجعه دارد و صفات ناخوشایند انسانی همچون هیولاهایی پنهان هر آن گزندی میرسانند: هیولای حرص، دیو خشم، عفریت حسادت... گذر سالیان فقط بر کولهبار تجربه افزود و موهایی که در رنج سفید شدند، نه در آسیاب...
و نارنیا سرزمینیست که قرار است سال پیش رو را در آن بگذرانم و این سفر را با ترجمه و انتشار کتاب شیر، جادوگر و کمد که اولین بخش از این داستان است، آغاز کردم.
اگر شما هم آمادۀ ورود به این سرزمین جادویی و پیکار با جادوگر سفید و ملاقات با موجودات افسانهای هستید، دروازۀ ورود به نارنیا باز است، فقط کافیست در کمد را باز کنید و وارد قلمرو نارنیا شوید!